فيلمساز از هر ترفندي بهره ميبرد تا يك فيلم مفرح بدون اصالت فرهنگي بسازد و اين موضوع، زماني تشديد ميشود كه تماشاگر از سوابق و كارنامه كارگردان و تهيهكننده خاطرههايي خوب در ذهن دارد.قرار بود افرادي مانند منوچهر محمدي كه در گروه فرهنگي سينما مشغول بهكار هستند، از طريق تشخص سينمايي، در جريان اصلي و بدنه سينما مؤثر باشند اما اكسيدان نشان ميدهد همه اينها آبدرهاون كوبيدن بوده است. بهنظر ميرسد فيلمهاي پولساز در رويه كار سازندگان تأثير گذاشتهاند و اين معكوس رفتن، حال هر فردي را خراب ميكند.
اكسيدان شوخيهايي سطح پايين دارد كه از نداشتن منطق روايي رنج ميبرد. حتي فيلم طنز هم بايد منطق روايي خود را داشته باشد اما اكسيدان تنها چند صحنه دارد كه كنار هم قرار گرفتهاند و تمام عناصر فيلم كمتر از انتظار تماشاگر است. وقتي فيلم را در سالن كنار تماشاگران ديدم، فكر ميكردم سينما را اشتباه آمدهام. اكسيدان را كسي ساخته كه در كارنامه خود فيلمهايي بااهميت و شناسنامهدار دارد و همه تصور ميكنند بعيد است فيلمي مانند اكسيدان بسازد.
كارگردان و تهيهكننده، تمام الگوهاي جواب پسداده را در اين فيلم چرخ ميكنند. ممكن است تماشاگر با تماشاي اكسيدان بخندد اما مفهوم اين خنده و استقبال، به معني موفقيت فيلم نيست. فيلم چه طنز باشد چه غيرطنز بايد اثر و سندي باشد كه به آن رجوع شود اما اكسيدان فيلمي نيست كه بتوان به آن ارجاع داد. اكسيدان مضحكهاي است كه با وجود فروش خوب در گيشه، اصلا موفق نيست.
نكته پاياني هم خوردن برچسب تحريم روي پيشاني فيلمهايي است كه از مجاري قانوني پروانه نمايش دريافت ميكنند. اينكه فيلمي با وجود داشتن مجوز، تحريم يا پروانه آن لغو شود، اصلا زيبا نيست. شورايي وجود دارد كه اعضاي آن براساس قانون به فيلمها اجازه نمايش عمومي ميدهند و اين يعني جاري شدن قانون. بر اين اساس، هرگونه مخالفت با يك روند قانوني به توليد ناهنجاري ميانجامد و امنيت رواني سرمايهگذاري در حوزه فرهنگ را به خطر مياندازد.
- نويسنده و منتقد
نظر شما